نام فیلم : Rango محصول سال 2011 کارگردان : Gore Verbinski گویندگان : Rango با صدای Johnny Depp Beans با صدای Isla Fisher Priscilla با صدای Abigail Breslin Roadkill با صدای Alfred Molina Rattlesnake Jake با صدای Bill Nighy Balthazar با صدای Harry Dean Stanton Bad Bill با صدای Ray Winstone Spirit of the West با صدای Timothy Olyphant Tortoise John با صدای Ned Beatty تهیه کنندگان : Gore Verbinski، Graham King، John B. Carls نویسندگان : Gore Verbinski، John Logan، James Ward Byrkit فیلمنامه نویس : John Logan موسیقی : Hans Zimmer ژانر : انیمیشن کمدی_ماجراجویی_وسترن زبان : انگلیسی بودجه : 135 میلیون دلار فروش کل : 245,375,374 میلیون دلار امتیاز در IMBD : هفت و چهار دهم مدت زمان : 107 دقیقه تولید و توزیع توسط شرکت Paramount Pictures و Industrial Light & Magic جوایز : برنده ی جایزه ی بهترین انیمیشن بلند در هشتاد و چهارمین جشنواره ی اسکار، برنده ی چهار جایزه از جشنواره ی فیلم آنی و ... ( به طور کلی برنده ی 24 جایزه ی مختلف شده است ) بخش اول-پیش فرض های موجود : قبل از این که به تماشای رنگو بنشینیم، باید گور وربینسکی ( Gore Verbinski ) و جان لوگان ( John Logan ) و همچنین سبک فیلم را خوب بشناسیم. چرا که شناخت مولف و تبیین خط فکری وی و همچنین شناخت ساختار داستان، می تواند مسیر فیلم را تا حد بسیار زیادی روشن کند و این از بنیان های نقد استراتژیک است : _گور وربینسکی ( Gore Verbinski ) : بدون شک همه او را با سه گانه ی دزدان دریایی کارائیب می شناسند. سه گانه ای که حتما جای تعمق و تامل بیشتری دارد، اما شباهت بی نظیرش با رنگو را نمی توان نادیده گرفت. این که آنجا هم قهرمان دست و پا چلفتی و بی قید و بندی به اسم کاپیتان جک اسپارو و اتفاقا با بازی جانی دپ وجود دارد که به تنهایی به دل دشمن زده و منجی وار به مردم امید دوباره می بخشد. و البته این اصلا چیزی جدیدی نیست و به وفور در تاریخ هالیوود، فیلم هایی با این مضمون دیده می شود و شاید ابتدا باید به این سوال پاسخ داد که : _به راستی راز این قهرمان سازی های هالیوود چیست؟ داستان های تیره ای که مملو از مردم ناراضی است و امیدها ناامید شده اند و یک دفعه یک ابر انسان می آید و یک تنه مبارزه می کند و همه را شکست می دهد. با نگاهی به تاریخ آمریکا می توانیم پرده از این راز برداریم : 1.بحران اقتصادی : در اوایل دهه ی سی ایالت متحده با بحران شدیدی مالی رو به رو می شود. و در همان ایام است که شخصیت سوپرمن و بت من سر از کمیک استریپ ها در آوردند.
2.جنگ سرد : با ورود به دوران جنگ سرد و فشارهای ناشی از جنگ های روانی و تبلیغاتی، شخصیت هایی نظیر جیمزباند و مت هلم سر و کله یشان پیدا می شود.
3. جنگ ویتنام : با نزدیک شدن به پایان جنگ سرد و اتفاقات دیگری نظیر شکست آمریکا در جنگ ویتنام، مقابله با کمونیست های آمریکای جنوبی، انقلاب ایران و ... شخصیت هایی نظیر رمبو و راکی خلق شدند. 4.یازده سپتامبر : در این دوره سر و کله ی سری اسپایدرمن و دزدان دریایی کارائیب پیدا می شود و حتی گاهی هم بازگشت به گذشته های دور مثل بتمن ( کریستوفر نولان ) هم از روی ناچاری صورت می گیرد. 5.جنبش وال استریت : بحران مالی ایالات متحده البته عمیق تر از آن است که هالیوود بتواند کاری را پیش ببرد، اما باز هم هالیوود دست به دامن شخصیتی مثل رنگو می شود. و چقدر زیبا شهردار شهر Dirt در اولین مصاحبت با رنگو ا ز اهمیت غیر قابل انکار دل بستن عموم مردم به یک قهرمان سخن می گوید.
در همه ی این پنج دوره هالیوود با ساختن دشمن فرضی و موهومی و ترسیم یک فضای سیاه، قهرمانی را خلق می کند که یک تنه همه ی سیاهی ها را از بین می برد و به مخاطب عام آرامش موقتی می دهد تا شاید بتواند فشارهای ناشی از تهدیدهای زندگی روزمره اش را التیام ببخشد. مایکل مور ( مستند ساز معروف آمریکایی ) در فیلم "بولینگ برای کلمباین" ، پراکندن همین نوع ترس توسط رسانه های مختلف آمریکایی را موجب بروز و رشد عدم اعتماد در جامعه آمریکا و رخداد سالانه بیش از 11 هزار قتل با اسلحه در این کشور می داند. ( از جمله فاجعه اخیر دانشکده پلی تکنیک ویرجینیا )
زیبگینو برژینسکی ( از استراتژیست های معروف جهان و مشاور امنیت ملی جیمی کارتر ) هم در مقاله ای که در روزنامه واشینگتن پست 25 مارس 2007 نوشت، چنین درباره ی توجیه سوپرقهرمان ها می گوید :
«جنگ علیه ترور» موجب ایجاد «فرهنگ ترس» در ایالات متحده شده است. دولت بوش با تبدیل این سه کلمه به عنوان یک امر مقدس ملی پس از واقعه دهشتناک 11 سپتامبر، ضربه مهلکی به دموکراسی آمریکایی، امنیت روانی آمریکايیان و جایگاه ایالات متحده در جهان وارد کرده است. آسیبی که ازسوي این عبارت سه کلمهای متوجه آمریکا شده است، بارها و بارها بزرگتر از آسیبی است که حملات 11 سپتامبر به ما وارد کرد، حامیان «جنگ علیه ترور»، از ابهام موجود در این عبارت به صورت استادانهای استفاده کرده اند. ارجاع دائمی به «جنگ علیه ترور»، رسیدن به یک هدف بزرگ را امکانپذیر ساخته است. این هدف، سبب گسترش فرهنگ ترس در ایالات متحده شده است. ترسی که پشت این عبارت پنهان است، سیاستمداران را قادر میسازد تا با استفاده از این ترس، احساسات عمومی را در حمایت از طرحهای خود برانگیزند. بدون ايجاد ارتباط روانی میان شوک ناشی از واقعه 11 سپتامبر و ادعای وجود تسلیحات کشتار جمعی در عراق، کنگره آمریکا هرگز اجازه ورود به جنگ عراق را صادر نمیکرد. انتخاب مجدد بوش در سال 2004 نیز تا حدودی در نتیجه تأکید بر این مسئله بود که «یک مملکت در حال جنگ» فرمانده کل قوای خود را تغییر نمیدهد. آمریکای امروز، در نتیجه گسترش فرهنگ ترس، دارای ملتی با اعتماد به نفس و نیرومند نیست. ملت ما هم اکنون چند پاره شده است، دیگر خبری از آن اعتماد به نفس آمریکایی نیست ... این مشکلات نتیجه 5 سال شست وشوی مغزی ملت آمریکا به نام «جنگ علیه ترور» است. آمریکای امروز کشوری ناامن و سرشار از ناراحتیهای روانی است. کنگره آمریکا در سال 2003، گزارشی تهیه کرد و در آن 160 محل احتمالی وقوع حمله تروریستی را مشخص نمود. با لابیهایی که انجام شد، این آمار در ابتدای سال 2004 به 1849، در پایان همان سال به 28360 و در سال 2005 به 77769 مورد افزایش یافت. آخرین گزارشی که در اسناد ملی موجود است، این آمار را 300000 مورد اعلام کرده است. چنین آمارهایی خود دلیل دیگری از روان پریشی ناشی از گسترش فرهنگ ترس در ایالات متحده است. دولت، رسانههای عمومی و صنایع تولید سرگرمی در ایجاد فرهنگ ترس در جامعه نقش عمده را بازی میکنند. بیلبوردهای هشداردهنده در اتوبانها، پستهای بازرسی بیدلیل در ادارات و سازمانهای مختلف، تلویزیونهای کابلی که همواره ترس از عملیات تروریستی را گسترش میدهند و وسایل سرگرمی مانند فیلمهایی که شیطان را در هیبت عربی نشان داده و سبب گسترش اسلاموفوبیا ( اسلام هراسی ) میشوند، نمونهای از نقشی است که این عوامل در ایجاد جو ناامنی روانی در کشور برعهده دارند. آنچه امروز در تبلیغات مختلف مشاهده میشود، شبیه کارزار ضدیهودی نازیهاست و در صورت ادامه ، تبدیل به واقعهای همچون هالوکاست خواهد شد. " وقتی در صحنه ای از فیلم "اسپایدر من" مردم به شدت برای این سوپر قهرمان عنکبوتی دست می زنند، روشن می شود که جامعه آمریکا را تا چه حد محتاج سوپر قهرمان ها کرده اند. شاید از آنجا که هیچگاه در تاریخش ، قهرمان آنچنانی نداشته است. ژان لوک گدار در صحنه ای از فیلم "در ستایش عشق" ضمن اشاره به هجوم فرهنگ و هنر بدون ریشه آمریکا بر فرهنگ و تاریخ اصیل اروپاییان ، آن را با تحمیل ناجی شدن یانکی ها در جنگ دوم جهانی مقایسه کرده و از زبان یکی از شخصیت هایش به نام "ادگار" ( که شاهد خرید خاطرات جنگ فرانسوی ها از سوی یک استودیوی هالیوودی است تا براساس آن فیلمی درباره جنگ ساخته شود ) می گوید : " ... آمریکاییان هیچ خاطره و گذشته ای ندارند و همیشه از خاطرات دیگران استفاده می کنند... " در فیلم "گنج ملی" هم که نیکلاس کیج و دوستانش برای کشف رمز و رازی ، به دنبال تاریخ آمریکا هستند ، حتی در گنجینه ملی شان ، کلکسیونی از میراث سرزمین ها و ملت های دیگر را می یابند!!
----------------------- تنها تفاوتی که قهرمان ها در طول این ادوار داشته اند، این که از انسان های خارق العاده ی دوره ی مدرن به آدم های دست و پا چلفتی، بی هویت، بدون نام و نشان دوره ی پست مدرن رسیده اند و این بیانگر آن است که دیگر حتی نیازی به اسم و رسم و عقبه ی آنچنانی هم نیست تا کسی قهرمان باشد و منجی بشود و هر کسی، با هر شرایطی می تواند به طور اتفاقی سوپر قهرمان جامعه باشد. و حالا در عصر ترنس مدرن این قهرمان های پست مدرنی توسط چیزی به اسم "سرنوشت" هدایت شده و حرکت می کنند. به عبارت دیگر در ترنس مدرنیسم اصالت به "برگزیده شدن" رسیده است و نه ویژگی های هویتی، فردی، اخلاقی، فیزیکی و ... و اینجاست که دست ماورای جعلی هالیوود بالای سر این ابر قهرمان های پوشالی پیدا می شود و به قول معروف "انتخابشان" می کند. و کلام آخر این که به قول گالیله :
"بدبخت ملتی که به قهرمان نیاز دارد!!!"
-------------------------- _جان لوگان ( John Logan ) :
فیلم نامه نویس قهاری است که در خیلی از کارهای موفق قلم زده است و واقعا نمی توان گفت کدام اثرش شاخص است. فیلم هایی مثل هوگو، هوانورد، گلادیاتور، آخرین سامورایی و ... به هر حال کارش را بلد است و به خوبی توانسته دیالوگ های فلسفی اش را در دهان کرکترهای داستان بدون زمختی قرار بدهد. به نظر می رسد بار فلسفی داستان بیشتر به دوش لوگان بوده است. ---------------------------
_مقدمه : هنگامی که نگاهی به میزان فروش رنگو می اندازیم، مشاهده می شود که اکران عمومی اش در ایالات متحده موفق نبوده است ولی در عوض به شدت مورد توجه منتقدین قرار گرفته است. به طوری که رکورددار انواع و اقسام جوایز مختلف از جشنواره های مطرح بوده و با گرفتن اسکار این سیر را خاتمه بخشیده است. انیمیشنی که بر خلاف ادعای سازندگانش، اصلا برای کودکان ساخته نشده است و اهداف دیگری را در این اوضاع نا به سامان غرب مدرن و شورش های پست مدرنی مثل وال استریت دنبال می کند. رنگو یک انیمیشن وسترن_اسپاگتی می باشد که هم در ساخت و هم در محتوا پست مدرن است. پرانتز باز : وسترن_اسپاگتی، وسترنی است که توسط غیر آمریکایی ها ساخته شود. و سرجیو لئونه را می توان پدربزرگ این ژانر سینما لقب داد. پرانتز بسته
در ساخت که از سیر روایت داستان و شکسته شدن حصر زمان و مکان برای شخصیت اول فیلم، تا راویانی که مدام با تمسخر داستان و به ویژه شخصیت اول سعی می کنند بیننده را از همذات پنداری دور کنند، تا ارجاع های متعدد هجوآلودی که اصلا از المان های اصلی فیلم های پست مدرن است. و در محتوا هم همین که هویت و چیستی انسان را مورد کنکاش قرار می دهد کافی است تا بدانیم در عصر پست مدرنی هستیم که انسان مدرن دائما این سوال را از خودش می کند و به دنبال خویشتن خویش می گردد. مجموعا می توان گفت رنگو ادای دینی به ژانر وسترن و تاریخ نداشته ی آنگلوساکسون هاست که از طرفی به مسائل سیاسی اخیر ایالات متحده با کمال ظرافت می پردازد و از طرف دیگر قهرمان داستان، مانند فیلسوفان اگزیستانسیالیسم مراحل "شدن" و "سیرورت" را طی می کند و در آخر گزاره های کلی ورود به ترنس مدرنیسم را از زبان عنصر ترنس مدرن داستان، یعنی روح سرزمین غرب بیان می کند تا باز هم غرب مدرن به اشتباه بزرگی به نام مدرنیته ادامه دهد!
شخصیت شناسی : بعد از بررسی پیش فرض ها ( شناخت مولف و باقی عوامل دست اندرکار، بررسی اخبار و حواشی، جریان شناسی و ... ) نوبت به کشف فلسفه ی وجود هر کرکتر و نحوه ی تعامل آن با سایر شخصیت ها و به ویژه شخصیت اول، تاثیرش در داستان، آغاز و پایان وی، ویژگی های ظاهری و فردی، نمادشناسی و ... می رسد. . . . 1.شهردار ( John ) : یک لاک پشت پیر صحرایی با صدای Ned Beatty ...
اتیمولوژی اسم John : اسم John ( به فارسی یوحنا یا یحیی ) ریشه ای عبری دارد و به معنای "خدای مهربان" است.John the Baptist ( یوحنا معمدان پسر زکریا از پیامبران الهی )، John the Apostle ( یوحنا بن زبدی نویسنده ی انجیل یوحنا با نام دیگر John the Evangelist ) از شخصیت های معروف تاریخی با این اسم می باشند. ویژگی های فیزیکی : استفاده از لاک برای مقابله با دشمنان قوی تر، محل اصلی اقامت در صحرای موهاوی، پنهان کردن و ذخیره سازی آب در لاک، تغذیه از گیاهان، مقاوم در برابر بی آبی، جزء قدیمی ترین موجودات کره ی زمین و ...
ویژگی های شخصیتی : موذی، مظلوم نما و ظاهر فریب، پیر و با حوصله، بسیار باهوش و سیاست مدار، با اراده و با استقامت، آرام و اهل گفت و گو و ... نمادشناسی : در داستان های اساطیری محافظ آب، دارای عمر زیاد، مظهر استقامت، بسیار باهوش، جزء خدایان و نگهبانان آب به حساب می آید. مروروی بر داستان ( بررسی کامل دیالوگ های کلیدی و سکانس های مهم ) : ---نکات کلیدی در دیالوگ ها : 1.اهمیت غیر قابل انکار آب در تمدن سازی، تشکیل حکومت و قدرتمندی :
00:35:14,546 --> 00:35:18,233 Water … Mr. Rango! Water! آب ... آقای رنگو! آب! 00:35:18,268 --> 00:35:22,071 Without it, there's nothing but dust and decay! بدون اون، چیزی جز گرد و خاک و تباهی نیست! 00:35:22,106 --> 00:35:26,432 But with water ... there's life! اما با آب ... زندگی هست! 00:35:33,756 --> 00:35:36,158 That's the immutable law .of the desert این قانون غیر قابل تغییر صحراست. 00:35:38,239 --> 00:35:42,326 Control the water and .you control everything else آب رو کنترل کن و انوقت همه چیز رو کنترل خواهی کرد.
2. مظلوم نمایی لاک پشت :
01:13:22,405 --> 01:13:26,807 !Come on, Mr. Rango !You tribute divine power to me! بی خیال، آقای رنگو! طوری می گید که انگار من قدرت الهی دارم! 01:13:27,248 --> 01:13:30,930 How on Earth could I possibly control the water? من چطور می تونم آب رو کنترل کنم؟
3. قدمت زیاد حاکمیت تفکر لاک پشت بر دنیا ( اشاره به نگهبانی از آب ) :
00:36:05,203 --> 00:36:08,364 Hell, I was Mayor here before !there was the Dirt من قبل از این که Dirt وجود داشته باشه، شهردار اینجا بودم! 01:13:32,570 --> 01:13:39,254 !You obviously mastered this game - Well... I've been playing it for many years. معلومه که توی این بازی خیلی مهارت داری! خوب ... من سال های ساله که دارم این بازی رو انجام میدم! 01:13:39,574 --> 01:13:42,535 I was here before the highway .split this great valley من قبل از این که بزرگراه این دره رو به دو قسمت تقسیم کنه، اینجا بودم. 01:13:43,057 --> 01:13:48,298 I watched the march of progress .And I learned a thing or two من ذره، ذره پیشرفت رو مشاهده کردم و یکی، دو تا چیز هم یاد گرفتم.
4. نیاز قلبی مردم به یک قهرمان :
00:36:27,521 --> 00:36:31,688 Very hard... It's a hard life here یک زندگی سخت اینجا هست ... خیلی سخت ... 00:36:31,723 --> 00:36:35,525 Do you know how they make it through each and every day ? می دونی اونا هر روز چطوری دوام میارن؟ 00:36:35,560 --> 00:36:40,328 They believe. They believe .it's going to be better اون ها ایمان دارن که بهتر خواهد شد. 00:36:40,363 --> 00:36:43,974 They believe that the water !will come اونا باور دارن که آب میاد! 00:36:44,009 --> 00:36:46,771 They believe against all odds and all evidence اون ها بر خلاف همه ی مدارک و شواهد 00:36:47,291 --> 00:36:49,172 that tomorrow will be .better than today باور دارن که فردا بهتر از امروز خواهد بود. 00:36:50,893 --> 00:36:53,775 People have to believe in .Something مردم باید به یک چیزی باور داشته باشن. 00:36:54,295 --> 00:36:58,217 Right now, they believe in you و حالا شما رو باور دارن.
5. تبیین مسیری که لاک پشت برای آینده ی Dirt ترسیم کرده است ( عصر تکنوکراتیک = حذف مرزها، ارتش، قوانین اجتماعی و مجریان قانون + سیستم گرایی + سرعت زیاد پیشرفت + تجارت جهانی ) :
00:36:11,647 --> 00:36:14,568 but I think there's a future to this town اما من فکر می کنم که این شهر آینده ای داشته باشه. 00:36:14,603 --> 00:36:16,316 .and I hope you'll be part of it و امیدوارم شما جزئی از این آینده باشی. 01:13:48,819 --> 01:13:52,141 Perhaps it's time you started .to take a long view شاید زمانش رسیده باشه که نگاه عمیق تری بندازی. 01:13:52,420 --> 01:13:56,223 You'd begin to appreciate the .broad sweep of history و اینگونه از شیرینی عظمت تاریخ لذت خواهی برد. 01:13:56,583 --> 01:14:03,105 Look out there, son. You can .almost see time passing اونجا رو نگاه کن. می تونی پیشرفت زمان رو حس کنی. 01:14:23,860 --> 01:14:25,502 .That's what the future holds این چیزیه که در آینده وجود خواهد داشت. 01:14:25,942 --> 01:14:28,903 You can either be part of it .or you can be left behind می تونی بخشی از اون باشی و یا می تونی ازش جا بمونی. 01:14:04,667 --> 01:14:10,351 What're you building out here? .Future, Mr. Rango! future اون طرف داری چی می سازی؟ آینده رو آقای رنگو! آینده رو! 01:14:10,790 --> 01:14:14,072 One day soon, all this is going to faint into myth. به زودی همه ی این ها به افسانه تبدیل خواهند شد. 01:14:14,473 --> 01:14:17,113 The frontier town, the lawmen, the gunslinger … شهرهای مرزی، مردان قانون، مردان هفت تیر کش ها ... 01:14:18,315 --> 01:14:21,596 There's just no place for them .anymore. We're civilized now دیگه جایی برای اون ها وجود نخواهد داشت. ما دیگه متمدن شدیم. It's a new West, Jake, there is no room for gunslingers any more دیگه غرب جدید اومده جیک! و جایی برای هفت تیر کش ها نیست. 01:37:54,671 --> 01:37:58,353 We're businessmen now. ما الان تجارت می کنیم. 01:38:22,685 --> 01:38:26,527 You and the sheriff are more alike ... than you think. Nothing but legends تو و کلانتر بیش از چیزی که فکر می کنی به هم شبیه هستین. هیچ چیز به جز افسانه ... 01:38:33,731 --> 01:38:36,772 One last bullet to kill the last outlaw. آخرین تیر برای آخرین قانون شکن.
---سکانس های مهم : روز چهارشنبه که شهردار در حال سخنرانی برای مردم است، قصد دارد تا با استفاده از دکترین سایه ، کلانتر رنگو را عامل بی آبی نشان بدهد و البته ناگفته نماند که ژست سخنرانی و ادبیاتش بسیار شبیه سیاست مداران حزب دموکرات آمریکاست :
لاک پشت در داستان ارتباط تناتنگی با آب دارد. آب نماد چیست؟
آب در داستان های اساطیری، نماد پاکی و طهارت، عامل حیات موجودات و به ویژه در فلسفه ی شرق جایگاه سکوت و آرامش برای رسیدن به اشراق و حالات عرفانی است. در داستان ما، آب دو نقش عمده دارد. یکی نماد حقیقت و عامل امیدبخش ( حالا این که در اینجا حقیقت چیست جای بحث دارد! ) و یکی دیگر هم نماد سرمایه و کپیتال و عامل پیشرفت و هر دو هم قابل قبول است. چرا که درون مایه ی اصلی داستان اگزیستانسیالیسم ( اصالت وجود ) است و حالا در این بین گریز زیرکانه ای هم به باقی مسائل از جمله جنبش وال استریت می زند. در اینجا نماینده ی طبقه ی حاکم بر جامعه است که سیاست های کلی حکومت را تعیین می کند. بسیار متمول، قدرتمند و با نفوذ و در عین حال بسیار ظاهر فریب و دغلکار است. که انگار از جنس مردم و و همراه آنها، خواهان دموکراسی است ولی در عمل با استفاده از دکترین سایه جهت دهی اصلی را انجام می دهد. او آینده ای که برای Dirt رقم زده است دنیای تکنوتروتیک بدون مرزهای جهانی و بدون پلیس همگانی در جایی خارج از آن است . به همین منظور همه ی سرمایه ها را از شهر خارج کرده است. پرانتز باز : دکترین سایه ( Shadow Doctorine ) : شیوه ای از حکومت داری است که در آن یک قشر سایه با مخفیکاری زیاد، سیاست های اصلی جامعه را تعیین و آن را هدایت می کند که در صورت بروز مشکل تهدیدی شاملش نمی شود. انجمن های مخفی همانند فراماسونری، بیلدربرگ، کمیته ی 300، باشگاه روم و ... با همین دکترین بر کشورهای مختلف حکومت می کنند. و به همین دلیل در جایی از داستان حتی در زیر زمین تک چشم جهان بین مشاهده می شود که منحصرا نماد فراماسونری و استعاره از هوشیاری، مراقبت، کنترل و آگاهی است.
پرانتز بسته . . . 2. مار ( Jake یا Jenkins ) : یک مار زنگی قلدر و بسیار خشن با صدای Bill Nighy ...
اتیمولوژی اسم Jake : ریشه اش به کلمه ی عبری Jacob ( به فارسی یعقوب ) می رسد که به معنای " گیرنده ی پاشنه ی پا"ست. مهم ترین شخصیت تاریخ حضرت یعقوب پسر حضرت اسحاق ( ع )، پدر قوم بنی اسرائیل است. اتیمولوژی اسم Jenkins : به معنای "Little john" ( جان کوچولو ) است و در بریتانیا بیش از 1000 سال قدمت دارد و بیشتر به عنوان لقب به کار می رود و اسم مجزا نیست. ویژگی های فیزیکی : مکان اصلی اقامت در صحرای موهاوی، مقاوم در برابر کم آبی، بسیار خطرناک که زنگوله ی دمش را هنگام خطر به کار می اندازد و ...
ویژگی های شخصیتی : خشن و نا آرام و جنگ طلب و بسیار رادیکال ( دقیقا نقطه ی مقابل لاک پشت )، قاطع و محکم، ماشین کشتار ( با توجه به حجم تیرهایی که با خودش حمل می کنه )، با کلاه Capotain ( که در زمان رنسانس، پیوریتن ها به سر می گذاشتند و امروز خاخام های یهودی ) و ...
کلاه Capotain
نمادشناسی : در داستان های اساطیری نماد جاودانگی، تغییر و تحول، حافظ آب، مظهر شرارت و بدی و نیرنگ و بلاخره حتی جزء خدایان به حساب می آید. مروروی بر داستان ( بررسی کامل دیالوگ های کلیدی و سکانس های مهم ) : ---نکات کلیدی در دیالوگ ها : دیالوگ خیلی مهمی ندارد! فقط در یک جا تصریح می کند که از جهنم آمده و در جای دیگر خود را صاحب اصلی شهر معرفی می کند و در آخر داستان هم ضمن ادای احترام به کلانتر رنگو حاکمیت جدید را به او تبریک می گوید. مار در داستان، موجودی ابدی_ازلی می باشد که انگار از دیرباز با شاهین کشمکش داشته و به عنوان قدرت ماورایی دوم مطرح بوده است که پس از حذف شاهین زمان جولان دادنش فرا می رسد. در اینجا بیشتر نماد تغییر و تحول اساسی در بطن یک تمدن است و به عبارتی نقش فراحکومتی دارد که وظیفه ی اصلی اش تغییر و تعیین پارادایم های حاکم بر جامعه است. . . . 3.شاهین یا Hawk : شاهین غول پیکر و خطرناک بدون دوبلر ...
ویژگی های فیزیکی : قدرت بینایی فوق العاده بالا، دارای منقار و چنگال بسیار قوی، تقریبا بدون رقیب در آسمان، مکان زندگی در مجاورت صحرای موهاوی و ... ویژگی های شخصیتی : جسور، خشن، بسیار با اراده و سمج، محکم و قاطع و ... نمادشناسی : در داستان های اساطیری نماد قدرت، مشیت و برکت الهی است و در واقع تجلی خداست. این شخصیت نماد پاردایم کهنه ی حاکم بر جامعه و به نوعی تجلی خداست که با ورود کلانتر رنگو نابود و راه برای جولان مار باز می شود تا اهدافش را به سرانجام برساند. به عبارت دیگر مار و رنگو روابط متقابلی از ابتدای داستان دارند. . . . 4. خانم بینز ( Beans ) : یک ایگوانای صحرایی جسور و بسیار هوشیار با صدایIsla Fisher ...
اتیمولوژی اسم Beans : به لوبیا ترجمه می شود. ویژگی های فیزیکی : درباره ی لوبیا این که کشتش از قرن پانزدهم و با غرب آمریکا ( مکزیک و حوالی موهاوی ) شروع شده است.
در مورد ایگوانا این دارای چشم سوم در فرق سر و به طور کلی مهارت بالا در رصد اطراف، حوزه ی زندگی صحرای موهاوی، در خطر انقراض و ...
ویژگی های شخصیتی : جسور و با جرات، آگاه و هوشیار، محکم و قاطع، پدردوست و اصیل، کسی به هیچ وجه قصد فروش و ترک زمین های اجدادیش رو نداره، دچار نوعی بیماری که منتج به حملات عصبی می شود و ... نمادشناسی : در داستان های اساطیری نماد آگاهی و هوشیاری، توجه و مراقبت است. مروری بر داستان ( بررسی کامل دیالوگ های کلیدی و سکانس های مهم ) : ---نکات کلیدی در دیالوگ ها : دیالوگ مهمی ندارد! فقط در جایی اذعان می کند که از بچگی عاشق دیدن حرکت کاکتوس های رونده بوده است اما هیچ گاه موفق به رویت نشده است که اشاره به عطش فوق العاده زیاد انسان مدرن برای نیل به ماورا ست.
خانم بینز، نماد انسان های غنی و اصیلیه که سالیان سال در سرزمین اصلی خودش ساکن بوده و بسیار به این میراث اجدادی اش عشق می ورزد و مجموعا بی شباهت به آنگلوساکسون ها هم نیست. البته دقت شود که زن در ادبیات یونان نماد سرزمین محسوب شده و از این حیث سلطه ی شهردار به خانم بینز به معنای سلطه ی کامل بر سرزمین غرب ( و در ابعاد کوچکتر ایالات متحده ) می باشد که در طول داستان هیچ گاه اتفاق نمی افتد. و در طرف مقابل رسیدن رنگو به بینز بیانگر رسیدن کامل افسار هدایت سرزمین غرب به تفکر رنگو است که در ادامه بررسی می شود. . . . 5. آرمادیلو ( بدون اسم ) : یک آرمادیلوی پیر و بزرگ با صدای Alfred Molina ...
اتیمولوژی اسم Armadillo : آرمادیلو، از یک کلمه ی اسپانیایی به معنای "زره دار کوچک " گرفته شده و هنگامی که آنگلوساکسون ها به سرزمین آمریکا رسیدند این موجود را کشف و این نام را برای او برگزیدند. ویژگی های فیزیکی : ترسو و محافظ کار، بی آزار، گیاه خوار و اهلی، در معرض انقراض، زیستگاه اصلی در مجاورت صحرای موهاوی و ...
ویژگی های شخصیتی : عالم و دانا، منطقی و آرام، جوینده ی حقیقت، مرشد و راهنما و ... نمادشناسی : در داستان های اساطیری نماد صلح و آرامش، صداقت و درستی، محافظت و نگهبانی و در آخر این که نماد جام جهانی 2014 برزیل می باشد. مروری بر داستان ( بررسی کامل دیالوگ های کلیدی و سکانس های مهم ) : ---نکات کلیدی در دیالوگ ها : 1.تبیین ماموریت اصلی خودش ( رد شدن از جاده، رسیدن به روح سرزمین غرب، هدایت رنگو ) :
00:06:48,519 --> 00:06:51,360 I must get to the other side. من باید برم اون طرف جاده. 00:06:51,600 --> 00:06:54,207 The other side? You mean just now that was you crossing the road? اون سمت؟ منظورت اینکه که فقط می خواستی از جاده رد بشی؟ 00:06:54,242 --> 00:07:01,205 That's why!? ... Why did you do that!? -This is my quest. He waits for me. آخه چرا؟ چرا این کار رو انجام می دی؟ -این وظیفه ی منه. اون منتظرمه. 00:07:02,845 --> 00:07:05,332 The Spirit of the West, amigo. The One. روح سرزمین غرب آمیگو! همونی که 00:07:05,367 --> 00:07:10,929 They say he rides an alabaster carriage with golden guardians to protect him میگن سوار بر ارابه ی آتشینه و نگهبانان طلایی ازش محافظت می کنن. 00:07:40,929 --> 00:07:44,230 You mean, you've done this before? .O, yes. Many times- منظورت اینه که قبلا هم سعی کردی این کار رو انجام بدی؟ -اوه، بله. به دفعات. 00:07:47,987 --> 00:07:50,554 The Spirit is waiting for me. روح سرزمین غرب منتظر منه. 00:09:06,000 --> 00:09:11,563 If you want to find water, you must first find dirt. اگر دنبال آب می گردی، اول باید Dirt رو پیدا کنی. 00:09:13,924 --> 00:09:16,331 Destiny, she is kind to you. سرنوشت، اون منتظرته. 00:10:01,905 --> 00:10:04,214 I will see you on the other side … اون سمت جاده می بینمت ...
2.تاکید بر اهمیت خردورزی ( راسیونالیزم ) و تبیین مبانی خردورزی در عصر روشنگری :
00:07:12,891 --> 00:07:16,453 .Enlightenment .We are nothing without it بصیرت ( روشن اندیشی، روشن بینی، روشن فکری ) بدون اون ما هیچی نیستیم. 00:09:02,959 --> 00:09:05,640 The path to knowledge is fraught with consequence. راه دانش مملو از نتیجه است. 01:26:31,284 --> 01:26:37,728 We all see what we need to see. Beautiful, isn't it? ما هر چیزی رو که لازم باشه می بینیم. زیبا نیست؟
3.تبیین نقش جاده :
00:07:58,397 --> 00:08:01,720 I must get to the other side. من باید برم اون طرف جاده. 00:08:01,755 --> 00:08:05,240 Why don't you just wait until there are no cars coming چرا صبر نمی کنی تا ماشین ها عبور کنن؟ 00:08:05,275 --> 00:08:07,070 ... Is not so easy as it looks اونطوری که به نظر میاد آسون نیست ... 00:08:07,105 --> 00:08:08,116 A what? چی؟ 00:08:08,151 --> 00:08:09,832 Is a metaphore. این یه استعاره است. 00:08:57,356 --> 00:09:02,924 I think the metaphore broke my spleen. فکر کنم استعاره ای که می گفتی کمرم رو شکست. 01:26:59,859 --> 01:27:04,902 Many years ago, this entire valley was covered in aqua. سالیان قبل، سرتاسر این دره، پر از آب بوده.
این شخصیت ارتباط تنگاتنگی با جاده دارد. اما نقش جاده در داستان چیست؟
جاده در ادبیات معمولا استعاره از راه سرنوشت می باشد اما در این داستان گذرگاهی است که انسان های مدرن در طول آن حرکت می کنند و انسان های خودآگاه در عرض آن! جاده دنیای غرب را به دو قسمت غربی و شرقی تقسیم می کند که قسمت غربی نماد جامعه ی در هم تنیده ی پست مدرن و بیانگر زمان حال و قسمت شرقی مکانی برای ارائه ی راه حل های برون رفت از مشکلات و بیانگر زمان آینده است. در قسمت غربی جامعه ای را می بینید که با انحطاط اخلاقی رو به رو است و هزار و یک مشکل دارد و در قسمت شرقی در گوشه ای جامعه ی تکنوکروتیک لاک پشت و در سمت دیگر جامعه ی ترنس مدرن روح سرزمین غرب به علاوه ی دیگر عناصر ترنس مدرن ( کاکتوس های رونده و کرم ها ) را مشاهده می کنید. در سطح جاده هم انسان های مدرن بدون دغدغه ای رو ملاحظه می کنید که شدیدا درگیر زندگی روزانه هستند و حاضر به نفی پاردایم حاکم و توجه به خارج نیستند.